- drshabanmandana@gmail.com
- 02144025086
- 021-88857143
یکی از نظریه های روانپویشی معتقد است این تکانه های نهاد نیست که واپس رانده می شود بلکه واپس رانی برای مشکلات بین فردی خاص در دوران کودک صورت میگیرد. اشخاص مبتلا به فوبی در ابتدای زندگی خود برای محفوظ ماندن از خطر، به افراد دور و بر خود اعتماد می کنند. ولی بعدها با ترس در می یابند که این اشخاص بالغ- معمولا والدین قابل اعتماد نیستند آنها نمی توانند با این بی اعتمادی یا ترس فراگیر از دیگران زندگی کنند. برای اینکه مجددا به افراد اعتماد پیدا کنند به طور ناهشیار ترس از دیگران را به ترس از اشیا و موقعیتهای کلی منتقل می کنند. زمانی که فرد در بزرگسالی در معرض فشار روانی قرار گیرد، فوبی پایدار میشود.
نظریه های رفتاری بر این تاکید دارند که فوبیها از راه یادگیری کسب میشوند در این میان ممکن است چندین نوع یادگیری دخیل باشد
نظریه های شناختی درباره اضطراب به طور اعم و فوبی به طور اخص، بر این نکته توجه دارند که فرآیندهای فکری آدمیان چگونه می توانند آنها را مستعد بیماری کنند و این افکار چگونه می توانند به دوام فوبی بینجامند. اضطراب با احتمال توجه بیشتر به محرکهای منفی، تفسیر اطلاعات مبهم به عنوان اموری تهدید کننده، و اعتقاد به اینکه احتمال وقوع رویدادهای منفی در آینده بیشتر است ارتباط دارد.
درمانهای فوبی
خیلی از افراد به هرجان کندنی که شده و گاه بدون آگاهی دیگران با هراس خود سر می کنند و به دنبال درمان نیستند. در حقیقت بسیاری از کسانی که میشود تشخیص فوبی را برای آنها مطرح ساخت در خود مشکلی نمی بینند. زمانی فرد در پی درمان بر می آید که به خاطر تغییر موقعیت زندگی اش مجبور است با وضعیتی که سالها از آن اجتناب میکرده یا آن را نادیده گرفته ، مواجه شود.
تمامی درمان های روانکاوی برای فوبیها سعی دارند از تعارضات واپس رانده ای که فرض می شود زیر بنای ترس و اجتناب شدید در این اختلالات هستد پرده بردارند. از آنجایی که فوبی فی نفسه نشانه ای از تعارضات زیربنایی تلقی می گردد معمولا مستقیما روی آن کار نمیشود. در حقیقت ، اقدام مستقیم برای کاهش اجتناب ناشی از فوبی امری غیرمجاز است، چرا که تصور میرود رفتار فوبیایی، فرد را از تعارضات واپس رانده ای که مواجهه با آنها بسیار دردناک است. روانکاو از فنونی استفاده می کند که بنا به سنت در خدمت رفع واپس رانی هستند در طی فرآیند تداعی آزاد، روانکاو به دقت به سخنان بیمار گوش میدهد تا سرنخی در ارتباط با فوبی پیدا کند . همچنین او میکوشد برگه هایی دال بر خاستگاهای واپس رانده فوبی در محتوای آشکار رویاها بیابد. اینکه به اعقاد روانکاو ریشه واپس رانی ها دقیقا چه هستند بستگی به نظریه روانکاوی خاصی دارد که او را تبعیت می کند. بعضی از روانکاو ها معتقد هستند که بالاخره زمان آن فرا میرسد تا بیمار را ترغیب کند تا به فعالیتهای بپردازد که قبلا از آنها اجتناب می ورزیده است هرچند معمولا بهبود آتی را صرفا بهبود علایم تلقی می کنند نه حل و فصل تعارضی که تصور میرود باعث آن فوبی شده باشد
رویکرد رفتاری. حساسیت زدایی منظم اولین درمان رفتاری عمده ای است که به طور گسترده در درمان فوبیها به کار رفت . فرد مبتلا به فوبی، در حالی که در حالت آرامیدگی عمیق قرار دارد، مجموعه ای از صحنه هایی را که رفته رفته ترس آور می شوند تصور می کند. شواهد آزمایشگاهی و بالینی حاکی از موثر بودن این فن در رفع یا دست کم کاهش فوبیها است . بسیاری از درمانگران رفتاری متوجه اهمیت حیاتی مواجهه با موقعیت های هراس آور زندگی واقعی شده اند. این مواجهه گاهی پس از حساسیت زدایی تجسمی و گاهی کاملا به جای روش تجسمی باید به کار برده شود. حساسیت زدایی به روش تجسمی برای مواقعی که مواجه نمودن بیمار با موضوع ترس آور میسر یا عملی نیست کاربرد خاصی می یابد برفرض مثال موقعه ای که درمانگر میخواهد مواجهه تدریجی با مظاهر قدرت حاضر در زندگی بیمار یا حتی مواجهه با پدر متوفی بیمار را فراهم آورد در این شرایط استفاده از مواجهه های تجسمی در قالب جانشین امور حقیقی مفید خواهد بود .البته فوبی از خون وتزریق از سایر ترسها جداشده است. به این افراد کمک میشود در هنگام مواجهه با موقعیت ترس آور به جای آرمیدگی، تشویق به انقباض ماهیچه ها میشوند . برای افراد مبتلا به فوبی اجتماعی آموزش مهارت های اجتماعی می تواند مفید باشد. درمانگر بیمار را تشویق به نقش گزاری یا تمرین و مرور ذهنی تماسهای بین فردی میکنند. فن دیگری که بیمار را در موقعیت ترس آور قرار می دهد سرمشق دهی است. در سرمشق دهی ، مراجعین ترسو شاهد نمایشهای مصور یا زنده کسانی است که بدون ترس با موضوع هراس آور به تعامل می پردازند مثلا ور رفتن با مار با نوازش سگ. رفتار درمانگرانی که طرفدار فنون شرطی سازی عاملی هستند ترس زیربنایی فوبیها را نادیده می گیرند در عوض به اجتناب آشکار از امور هراس آور و رفتار گرایشی ای که باید جایگزین آن شود توجه دارند
رویکرد شناختی. در فوبیهای اجتماعی ، روشهای شناختی که گاهی با آموزش مهارتهای اجتماعی توام می شوند. نوید بخش هستند. درمانگر میتواند مراجع را ترغیب کند تا با دقت بیشتری واکنشهای دیگران را نسبت به خود ارزیابی کنند ( اخم معلم ربطی به عدم تائید او از من ندارد، بلکه بیانگر اشتغال ذهنی معلم به موضوعی است که به من مربوط نمی شود) و برای حفظ احساس ارزش شخصی تکیه کمتری بر تایید دیگران داشته باشند( دلیلی ندارد که چون مورد انتقام قرار گرفته ام موجود بی ارزشی هستم). در سالهای اخیر با علم به اینکه بسیاری از افراد مبتلا به فوبی اجتماعی به قدر کافی از مهارتهای اجتماعی برخورد دارند ولیکن به خاطر افکار خودشکن خویش قادر به ابراز آنان نیستند. توجه فزاینده ای به رویکردهای شناختی مبذول شده است. وقتی رویکردهای شناختی با روش مواجهه با موقعیت های ترس آور ادغام میشوند به ویژه در نشستهای گروه درمانی معلوم شده که بیش از هر درمان دیگری مفید واقع میشوند.
ادامه مقاله آسیب شناسی فوبی ها - قسمت دوم
نظر 0:
ارسال نظر